جدول جو
جدول جو

معنی زنش هکاردن - جستجوی لغت در جدول جو

زنش هکاردن
درد شدید داشتن، طولانی شدن بارش باران
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

بستن، بستن در و پنجره و یا چیز دیگر، بدرقه کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
توافق صاحبان گله مشترک بر سر تقسیم دامها بر مبنای غث و ثمین
فرهنگ گویش مازندرانی
پهن کردن، گستردن
فرهنگ گویش مازندرانی
به زور وادار کردن، اجبار کردن، توانا و زورمند شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
آب تنی کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
تیز کردن هر چیز با سنگ و سوهان
فرهنگ گویش مازندرانی
فریب دادن و برانگیختن کسی برای دعوا لج بازی
فرهنگ گویش مازندرانی
وزن کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
کار شگفت انگیز کردن در ورزش، تمرین کردن، قدم رو کردن سرباز
فرهنگ گویش مازندرانی
سرزنش کردن، نصیحت کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
نشا کردن، کاشتن برنج
فرهنگ گویش مازندرانی
روان بودن، روان شدن، جنبش داشتن
فرهنگ گویش مازندرانی
شاشیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
نام گذاری کردن
فرهنگ گویش مازندرانی